ظرف شستن گل پسر مامان
دارم ظرف میشورم اومده پیش بندمو میکشه میگه : ماااا دیدا ! مااا دیدا ! لانین شَندی(صندلی) ! من : شندیو چه کار کنی مامان؟ رادین : لانین بوشوره ! صندلی رو براش آوردم ، میگه : مااا دیدا لانین بَلَل (بغل) بغلش کردم گذاشتمش روی صندلی که به قول خودش بوشوره ، یه هو آبو زیاد باز کرد پاشید به لباساش و خیس شد. با نِک و نِک از صندلی اومده پایین پیش بندمو گرفته میکشه میگه : لانین بپوش!!! براش پوشیدم جیغ میزنه که چرا از تنم در اومد: مااا دیدا این دَر! خلاصه یه وضی!!! کلی گره زدیم که پیش بند از تن فسقلی در نیاد! هیچی دیگه یه نیم ساعتی خودشو منو آشپزخونه رو حسسسسابی خیس کرد و گفت : ما دیدا لانین بوشوره...