یه شعر جدید...
گل پسر مامانی مدتیه که این شعر و یاد گرفتی و با کمک مامان میخونی و هر وقت هم که دوست داری این شعرو بخونی بدو بدو میای و میگی مامان دیدا نانین گیلی گیلی بِخونه! یعنی تو بخون تا منم بقیشو بگم
مامان محمدرادین
یه توپ دارم گیلی گیلیه (اولا میگفت لی لیه)
سرخ و سفید و آبیه
میزنم زمین هَبا
نمیدونی تا تاجا
من این توپو نع!
مشقامو خوب ایندا (نمیدونم یعنی چی شاید منظورش عیدیه!)
بابام بهم ایندا
یه توپه گیلی گیلی
در آخر هم چند ثانیه نگام میکنی و اگر هیچ کاری نکنم و من هم فقط نگات کنم میگی هویااااااااااا
و بهم حالی میکنی که الان باید بگی هورا و برام دست بزنی
آخر میخورمت خوشششششمزه ی مامانی
فداااااااات بشم الهی...